دورتر از من، دورتر از سرزمینی که همیشه خالی از سکنه است اگر نگاهی شکفت، گلی رُست و درختی خواهش سبز خودش را بیاد آورد بخاطر داشته باش که کسی هست در او عشق متولد شده است.
قهوه ای نیمه
دورتر از من، دورتر از سرزمینی که همیشه خالی از سکنه است اگر نگاهی شکفت، گلی رُست و درختی خواهش سبز خودش را بیاد آورد بخاطر داشته باش که کسی هست در او عشق متولد شده است.
_________________________________________________________________________________
|
|